ای سرو قطعه قطعه در خون کشیده ام
گریم بلند بر گل در خون طپیده ام
صد با جان رسیده به گام بر لبم
تا در کنار پیکر پاکت رسیده ام
قوت زهر دو زانو و نورم ز دیده رفت
ز آن دم که بانگ یا ابتایت شنیده ام
تنها نه در کنار بدن بلکه نوک نی
گرید به زخم های تو راس بریده ام
ای اهل کوفه هلهله از چیست این همه
ساکت شوید من پدری داغدیده ام